عطرش که پیچید

عطرش که پیچید،

برگشتم..
هیچکس نبود.
کسی چه می‌داند،
شاید به من فکر می‌کرد...
دیدگاه ها (۱)

هیچ گاهنفهمیده امدوست داشتن چرا این همهغم انگیز است ؟؟هیچ گا...

تنها بمان؛فقط اندکی بعد از منتا باورم شود "تنهایی"آن اتفاقی‌...

مهم نیست چه رنگی باشیمسبزبنفشمهم اینه که آخرش هممون رو سفید ...

باید رد شد و‌ رفت از اونجایی کهخوشحال نیستی، باید اونقدر بری...

می گویند در خواب هایم هذیان می‌گویم.اما هیچکس نمی داند با تو...

قدر مادر را فقطنوزادی می داند که اگرتنی عطر مادرش را ندهدآن ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط