👑The old man and the king
🤴🏻پادشاهی دوست قدیمی خود را به کاخ دعوت نمود. پادشاه به دوست پیر و خردمند گفت: ای رفیق قدیمی مرا پندی ده. پیرمرد گفت: اگر در بیابانی هیچ آبی نباشد تشنگی بر تو غلبه کند و می خواهی به هلاکت برسی چه می دهی تا تو را جرئه ای آب دهند که خود را سیراب کنی؟ گفت: صد دینار طلا.
💰پیرمرد گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟ کمی مکث کرد و گفت: نصف پادشاهی خود را می دهم. پیرمرد گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرضی سخت مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟
پادشاه گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم.
💎پیرمرد گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟!
#دنیای_سپید
#ثروت #غرور #پول #مقام #قدرت
#تلنگر #تفکر #تأمل
💰پیرمرد گفت اگر صاحب آن به پول رضایت ندهد چه می دهی؟ کمی مکث کرد و گفت: نصف پادشاهی خود را می دهم. پیرمرد گفت: پس از آنکه آشامیدی، اگر به مرضی سخت مبتلا گردی و نتوانی آن را رفع کنی، باز چه می دهی تا کسی آن مریضی را از بین ببرد؟
پادشاه گفت: نصف دیگر پادشاهی خود را می دهم.
💎پیرمرد گفت: پس مغرور به این پادشاهی نباش که قیمت آن یک جرعه آب بیش نیست. آیا سزاوار نیست که با خلق خدای عزوجل نیکوئی کنی؟!
#دنیای_سپید
#ثروت #غرور #پول #مقام #قدرت
#تلنگر #تفکر #تأمل
۴۶.۸k
۲۸ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.