ورژن تابستانه ی باز باران

ورژن تابستانه ی باز باران ...

بازگرما
با هیاهو
با همان تش باد وحشی
می زند بر عمق جان ها
می زند بر استخوان ها

یادم آمد روز گرما
گردش یک روز شرجی
گرم و جوشان
پشت کوچه
توی نخلستان بالا

من جوانی بیست ساله
روی آن برگ درختان
ریگ های داغ و سوزان
از برای چندتا دمباز
می دویدم در بیابان

یک دو سه دمباز زیبا
اوفتاده روی شن ها
زیر آن نخل بلندو
روی آن شن های سوزان

آن همه خرمای شیرین
توی تابستان و گرما
می جهیدم روی تیربند
فکر من سرشار شادی
قلب من پر از تپش ها
تا بچینم آن رطب ها
آن عسل های مصفی
پر کنم هر سفره ای را
از همان دمباز زیبا

من لباس نازکم را
از عرق ها
می چلاندم
ناله از دل میفشاندم
آسمان را می تکاندم

بود سنگین
بود مشکل
راه دشوار نفس ها...
وای از دست گرما
تقدیم به مردم جنوب کشور

مخصوصاً لامردیا
دیدگاه ها (۱۹)

اینو من هزار بار بزارم کمه واسه یادآوری بعضی ها#وطن یعنی ......

سلام دوستان وقتتون بخیر و خوشی ایام به کامتون دلتون شاد و لب...

این خیلی عالیهخاطره ای شیرین از حاج آقا قرائتی روزی من می خو...

خدا همیشه آنلاینه...کافیه...دلت رو به روز رسانی کنی...اون مو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط