درد یعنی دلبرت اول سلامت میکند

درد یعنی دلبرت اول سلامتـــــ میکند
بعد میگوید خداحافــــظ تمامت میکند

مثل یک قصــــاب ناوارد که بسمل میکند
دلبر بی عاطـــفه آخر حرامت میکند

بی وفایـــی میکند ، حرف جدایی میزند
روز و شب ها خون دل آب و طعـــامت میکند

آبرویت،رنگ مویت،چشـــم و سویت میبرد
واژه دیوانه را پسوند نامـــت میکند

دلبر ظالم چه میــداند که با اطوار و ناز
خنجرش بر ریشه و اصـــل و دوامت میکند

درد یعنی مرگ کم کم ذره ذره بی امان
دلبرت با یــک خداحافظ به کامت میکند
دیدگاه ها (۴)

(به افتخار همسران چادری) نیشخندی زد و گفت:مگر این معشوقه دلب...

یکی بود یکی نبود زیر گنبد کبودتوی این شهرقشنگ یه ...

اینکه غم دنیا به دلم هست مهم نیستدنیا شده یک کوچه بن بست مهم...

پشت هم شعر نوشتم که بخوانی، خواندی؟بغض کردم که ببینی و بمانی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط