درد یعنی دلبرت اول سلامتـــــ میکند
درد یعنی دلبرت اول سلامتـــــ میکند
بعد میگوید خداحافــــظ تمامت میکند
مثل یک قصــــاب ناوارد که بسمل میکند
دلبر بی عاطـــفه آخر حرامت میکند
بی وفایـــی میکند ، حرف جدایی میزند
روز و شب ها خون دل آب و طعـــامت میکند
آبرویت،رنگ مویت،چشـــم و سویت میبرد
واژه دیوانه را پسوند نامـــت میکند
دلبر ظالم چه میــداند که با اطوار و ناز
خنجرش بر ریشه و اصـــل و دوامت میکند
درد یعنی مرگ کم کم ذره ذره بی امان
دلبرت با یــک خداحافظ به کامت میکند
بعد میگوید خداحافــــظ تمامت میکند
مثل یک قصــــاب ناوارد که بسمل میکند
دلبر بی عاطـــفه آخر حرامت میکند
بی وفایـــی میکند ، حرف جدایی میزند
روز و شب ها خون دل آب و طعـــامت میکند
آبرویت،رنگ مویت،چشـــم و سویت میبرد
واژه دیوانه را پسوند نامـــت میکند
دلبر ظالم چه میــداند که با اطوار و ناز
خنجرش بر ریشه و اصـــل و دوامت میکند
درد یعنی مرگ کم کم ذره ذره بی امان
دلبرت با یــک خداحافظ به کامت میکند
۳۴۲
۱۶ مهر ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.