عروسانه بر شد بران جلوه گاه
عروسانه بر شد بران جلوهگاه
پرندی سیه بسته بر گرد ماه
برآموده چون نرگس و مشک و بید
به موی سیه مهرههای سپید
صلیبی دو گیسوی مشگین کمند
در آن مهره آورده با پیچ و بند
به نظارگان گفت گیسوی من
ببینید در طاق ابروی من
نمودار اکسیر پنهانیم
ببینید در صبح پیشانیم
نیوشندگان را در آن داوری
غلط شد زبان زان زبان آوری
یکی گفت اشارت بدان مهره بود
که شفاف و تابنده چون زهره بود
یکی راز پوشیده از موی جست
که آن مهره با موی دید از نخست
گرفتند هر یک پی آن پیشه را
خلافی پدید آمد اندیشه را
از آن قصه هر یک دمی میشمرد
به فرهنگ دانا کسی پی نبرد...
پرندی سیه بسته بر گرد ماه
برآموده چون نرگس و مشک و بید
به موی سیه مهرههای سپید
صلیبی دو گیسوی مشگین کمند
در آن مهره آورده با پیچ و بند
به نظارگان گفت گیسوی من
ببینید در طاق ابروی من
نمودار اکسیر پنهانیم
ببینید در صبح پیشانیم
نیوشندگان را در آن داوری
غلط شد زبان زان زبان آوری
یکی گفت اشارت بدان مهره بود
که شفاف و تابنده چون زهره بود
یکی راز پوشیده از موی جست
که آن مهره با موی دید از نخست
گرفتند هر یک پی آن پیشه را
خلافی پدید آمد اندیشه را
از آن قصه هر یک دمی میشمرد
به فرهنگ دانا کسی پی نبرد...
۸۰۴
۰۳ بهمن ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.