برده بی نقص من
برده بی نقص من
پارت ۵
ویو کوک
بعد چند دقیقه از بغلش اومدم بیرون و رفتم سمت میز کارم و ا.ت نشست رو تخت و منم به کارم رسیدم که بعد حدودا یک ساعت دستاش ا.ت رو روی شونه هام حس کردم که به سمت پایین میرفت بعد چند دقیقه چونه اش رسید به شونم بعد دم گوشم گفت
ا.ت= ددی جونم
کوک= جونم کیتن
ا.ت = میشه ازت یه چیزی بخوام
ویو ا.ت
کوک برگشت سمت منو و دستمو کشید و من افتادم رو پاهاش و گفت
کوک = معلومه که میشه چی میخوای؟
ا.ت = میشه برم بیرون
کوک= امممم باشه ولی با بادیگارد تازه منم میام
ا.ت = باشه ددی مرسی
کوک = کاری نمیکنم که
همونجوری رو پاش نشستم و اون داشت به کارش ادامه میداد بعد تقریبا دپ ساعت اومدم پاشم که عصبی گفت
کوک = کجا؟
ا.ت = خوابم میاد
نزاشت حرفمو کامل کنم و گفت
کوک = همینجا بخواب
راستش ترسیدم که مخالفت کنم و همونجوری رو پاش خوابیدم
نظرتون
شرایط
کامنت ۳۰
لایک ۱۵
پارت ۵
ویو کوک
بعد چند دقیقه از بغلش اومدم بیرون و رفتم سمت میز کارم و ا.ت نشست رو تخت و منم به کارم رسیدم که بعد حدودا یک ساعت دستاش ا.ت رو روی شونه هام حس کردم که به سمت پایین میرفت بعد چند دقیقه چونه اش رسید به شونم بعد دم گوشم گفت
ا.ت= ددی جونم
کوک= جونم کیتن
ا.ت = میشه ازت یه چیزی بخوام
ویو ا.ت
کوک برگشت سمت منو و دستمو کشید و من افتادم رو پاهاش و گفت
کوک = معلومه که میشه چی میخوای؟
ا.ت = میشه برم بیرون
کوک= امممم باشه ولی با بادیگارد تازه منم میام
ا.ت = باشه ددی مرسی
کوک = کاری نمیکنم که
همونجوری رو پاش نشستم و اون داشت به کارش ادامه میداد بعد تقریبا دپ ساعت اومدم پاشم که عصبی گفت
کوک = کجا؟
ا.ت = خوابم میاد
نزاشت حرفمو کامل کنم و گفت
کوک = همینجا بخواب
راستش ترسیدم که مخالفت کنم و همونجوری رو پاش خوابیدم
نظرتون
شرایط
کامنت ۳۰
لایک ۱۵
۷.۶k
۱۸ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.