نام تو، دلگرمم می کند!
نام تو، دلگرمم می کند!
نام تو، جانم را می سوزاند!
نام تو آتش می شود در چشم هایم
نام تو، تابستان است
و من دیوانه ای، که
از این همه یک جا بودنم،
در دوری تو از زمستان می ترسد!
من شرم چکیده ی آغوشت را می شناسم
ما دو تن هستم
تن هایی، که در سرما و گرما
فاصله را تا جدایی عشق می پیماییم
مبادا عطش گرم این دوست داشتن،
در قلبمان خاکستر شود ...
نام تو، جانم را می سوزاند!
نام تو آتش می شود در چشم هایم
نام تو، تابستان است
و من دیوانه ای، که
از این همه یک جا بودنم،
در دوری تو از زمستان می ترسد!
من شرم چکیده ی آغوشت را می شناسم
ما دو تن هستم
تن هایی، که در سرما و گرما
فاصله را تا جدایی عشق می پیماییم
مبادا عطش گرم این دوست داشتن،
در قلبمان خاکستر شود ...
۳.۳k
۰۷ تیر ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.