نام تو دلگرمم می کند

نام تو، دلگرمم می کند!
نام تو، جانم را می سوزاند!
نام تو آتش می شود در چشم هایم
نام تو، تابستان است
و من دیوانه ای، که
از این همه یک جا بودنم،
در دوری تو از زمستان می ترسد!
من شرم چکیده ی آغوشت را می شناسم
ما دو تن هستم
تن هایی، که در سرما و گرما
فاصله را تا جدایی عشق می پیماییم
مبادا عطش گرم این دوست داشتن،
در قلبمان خاکستر شود ...
دیدگاه ها (۱)

یکی آمد جایت را بگیردهر چه کلنجار رفتم با دلم نشد تازه فهمید...

ﻭﻗﺘﯽ که زیاد ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺭﯼ ﺣﺴﻮﺩ ﻣﯽ ﺷﯽ…ﺣﺴﺎﺱ ﻣﯽ ﺷﯽ…ﭼﺸﻢ ﺩﯾﺪﻥ ﻧﮕﺎﻫﺎﯼ...

یواشکی دوستت دارممیدانم باورهایمان عشق میکشد جان میگیردنمیدا...

رسم عاشقی را بلد نیستیم!خودمان را از کنار هم بودن خسته میکن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط