در این سرای بیکسی کسی دم از وفا نزد

🍁 🍂 🍁
در این سَرای بیکسی کسی دَم از وفا نزد
بر این غَـریب بینوا کسی دم از صفا نزد

پرنده ای پُر از غَمــــم شکسته بال آرزو
به بالهـــای زخمی ام کسی دَم از دَوا نزد

نه آشناست در بَرم نه آن غَـریبه ی غریب
به خَلوت شبانه ام کسی دم از بَهـا نزد

من اَزغَریب وآشناچه زَخم ها که خورده ام
به زَخم های کهنه ام کَسی دم ازشَفا نزد

هَدرشُد عمرمن فقط به شوق روی تو ولی
کسی به غِیر از اِنتظار دگر مَـــرا صدا نزد
دیدگاه ها (۱۱)

یڪی بــــووودهنوزمممـــم هست یڪی رو دوســـــت داشتم هنـوزمـ...

من از هفتسنگ می ترسم !می ترسم آنقدرسنگ روی سنگ بچینمکه دیوار...

سلامتی اونی که عاشقش بودم ...کولش کردم که خسته نشه…پیاده شد ...

♚دلــم برای کسی تنــگ است …ڪه آمـــــد …نمــانــــــد …و رفـ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط