اگر تنهام شاید واقعا تقصیر من نباشه

اگر تنهام شاید واقعا تقصیر من نباشه...
هر کی به من رسید خسته بود,هر کی به من رسید سینماشو با یکی دیگه رفته بود,توی بارون با یکی دیگه قدم زده بود, واسه یکی دیگه شعر خونده بود,یکی دیگه رو تا دانشگاه رسونده بود
آدما منو دیر پیدا میکنن مثل روز اول مدرسه که داشت می اومد سمت من! یکی دیگه رفت بهش گفت:با من دوست میشی؟
من تکیه دادم به حیاط مدرسه و ساندویچ نون و پنیرمو گاز زدم
میدونی,هر کی به من رسید...خسته بود,دیگه نایی نداشت واسه سینما و شهر بازی و دیوونه بازی زیر بارون... یاد گرفته بود بزرگ شه
نه...تقصیر من نیست که تنهام,اگر اونی که بهم میرسید خسته نبود,حتما عاشقم میشد

#ندا_پارسایی
دیدگاه ها (۱)

عشقمیتواندصدای خنده‌اش باشدیاخجالتِ توی نگاهشوقتیمیگویددوستت...

لطفا کمی هم دوستانه جدا شدن را یاد بگیرید...قرار نیست چون با...

تنهایی‌‌ ، همیشه این نیست که کسی را نداشته باشی تا عصرها شما...

این بارنه کلاغ ها خبر آورده اندنه قاصدک هازمستانِ دست هایتدا...

روانی منP55(پایان)

خون آشام عزیز (60)

#رز _ سیاه PART _ 41 تهیانگ: به تارا نگاه کردمو گفتم... خوب ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط