رسیدن، فعلِ تلخی ست، اما آمدن شیرین است. رسیدن را اغلب با
رسیدن، #فعلِ #تلخی ست، اما آمدن #شیرین است. رسیدن را اغلب با آمدن #اشتباه میگیرند. آمدن #خوب است، #مثل #میهمانی که سالها #منتظر ش بودی، مثل #مادر ت، وقتی در یک دستش #نان ِ #گرم و #آتشی گرفته و با #دست ِ دیگرش به #سختی #کلید را میچرخانَد و به #خانه می آید. یا مثلِ #بهار ، #تابستان ، #پاییز و #زمستان که همگی میآیند. از همه اینها بگذریم، اصلا #باران ، مهمترین #دلیل است که با آمدنش، فعلِ آمدن را شیرین کرده، یا #برف .
اما رسیدن اینگونه نیست. یعنی #بگیر- #نگیر دارد. بعضی وقتها خوب است، بعضی وقتها هم #نه . یکی به محبوبش می رسد و یکی نه، یکی به #قطار می رسد و یکی نه؛ یکی به #خوشبختی ، یکی به آرزوهایش، یکی سرِ بِزَنگاه، یکی #زود ، یکی هم که شبیهِ #من ؛ نمی رسد که نمی رسد که نمی رسد...
#میثم_اسفندیار
اما رسیدن اینگونه نیست. یعنی #بگیر- #نگیر دارد. بعضی وقتها خوب است، بعضی وقتها هم #نه . یکی به محبوبش می رسد و یکی نه، یکی به #قطار می رسد و یکی نه؛ یکی به #خوشبختی ، یکی به آرزوهایش، یکی سرِ بِزَنگاه، یکی #زود ، یکی هم که شبیهِ #من ؛ نمی رسد که نمی رسد که نمی رسد...
#میثم_اسفندیار
۳.۴k
۱۵ آذر ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.