بیب من برمیگردم

بیب من برمیگردم
پارت : 68

+ میدونی کجا قراره قرارداد ببندیم؟
_ نه خانم اونا فقط به ما گفتن که فردا ساعت ۹ شب به بار اموکادا ( از خودم دراوردم) بریم واسه قرارداد
+ باشه فقط یکم درباره بار اموکادا تحقیق و کن و برای فردا بادیگارد بفرس نمیخوام اتفاقی بیوفته
_ چشم خانم فقط چندتا بادیگارد برای عمارت نگه داریم؟
+ هرچقد بیشتر بهتر
_ چشم
زویی تعظیم کرد و منم سوار ماشین شدم
رفتم داخل گوشیم و سری به اینستاگرام زدم که رسیدیم به عمارت
_ خانم ما رسیدیم
+ باشه
پیاده شدم و گفتم که ماشینو ببره به پارکینگ
در عمارت رو برام باز کردن و رفتم داخل همه خدمتکارا تعظیم کردن
رو به اجوما گفتم
+ اجوما به اون پسره جانگه بگو بیاد پایین کارش دارم
_ چشم خانم الان میرم میگم به خدمت شما بیان
سرمو تکون دادم و اجوما رفت
( جونگکوک)
تو خواب بیداری بودم که در باز شد اجوما اومد داخل و گفت
_ خانم گفتن برید پایین کارتون دارن
_ باشه برو الان میام
سرشو اروم تکون داد و رفت
قوصی به کمرم دادم و بلند شدم لباسمو مرتب کردم همراه موهام
از اتاق اومدم بیرون و رفتم پذیرایی خانم کیم نشسته بود و داشت گوشی نگاه میکرد رفتم و سلام ارومی کردم و رو به روش نشستم
دیدگاه ها (۰)

میان عشق و درد---پارت چهارم:اون بعدازظهر، تهیونگ یونا رو به ...

میان عشق و درد---پارت پنجم:اون عصر، یونا روی نیمکت پارک نشست...

بیب من برمیگردمپارت : 67_ جنی نگران نشو خودم تا یکی دوساعته ...

میان عشق و درد---پارت سوم:اون روز یونا با عجله از خونه بیرون...

برمیگردمپارت : 62( جنی ) از میخواستم ماسکشو بده پایین اما او...

برمیگردمپارت : 64_ ببین جانگه خانم رابطه خوبی با این هیونگ ن...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط