محبوب دلم

محبوب دلم
عمرم به شمردن روزهای نبودنت
گذشت
مرداد هم تمام شد و من با خودم می گویم
وقتی گرمای سوزانش دلت را گرم
برگشتن نکرد،
چه توقعی از شهریور بلاتکلیف و
مهر برگ ریزان دارم
تو بر نمی گردی مثل روزهای رفته ی عمر
اما من همچنان می شمارم، روزها
ماه ها، فصل ها، و سالها را
تا سنگینی سالها نبودنت را بر شانه هایم احساس کنم
انتظار شیرین ترین تلخیِ حادثه ی
عشق است
دیدگاه ها (۴)

دستهایم را جام کردم و گذاشتم زیر صورتم!چشمهایم را بستم و تما...

شبیه برگ پاییزی ، پس از تو قسمت بادمخداحافظ ، ولی هرگز نخواه...

ساعت به وقت دلتنگیبابابزرگ عزیزم روحت شاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط