دلتنگیم

دل_تنگیم:)
به اندازه اشک هایی که نمی ریختیم
در تخت خواب...
به اندازه ماهی هایی که فکر می کنند دریا بزرگ نیست
باور کنی یا نه
تو مقصر اصلی این روزهایی
اصلا تویی که پنجره را باز نمی کنی
تویی که پیاده ها را فراموش کرده ای
اصلا منم...
که هیچ جا نیستم انگار...
سرم روی شانه هایم درد می کند
سرم روی شانه هایت درد می کند
سرم درد می کند...
این طور نگاه نکن به دلتنگی
من میان شعرهایم زمین گیر شدم
و اصلا نمی ترسم چند پنجره بشمارم
یا به عابرها نزدیک شوم
می بینی
روی تمام حرف هایم ایستاده ام
مثل همین حالا
روی پشت بام.....
دیدگاه ها (۱۳)

اشک....آخرین گزینه مردهاستو خاک بر سر روزگاراگر مردی،به گزین...

همه ی‌ دوستی ها یک روز به شکل عجیبی یخ میزند‌.یک روز وجود ف...

یکی از تلخ ترین اتفاقات رابطه است اینکه تنها کسی که با یک پی...

ﺗﺎﺣﺎﻻ ﺩﻧﺪﻭﻧﭙﺰﺷﮑﯽ ﺭﻓﺘﯿﻦ؟ﺍﻭﻝ ﺩﮐﺘﺮ ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﺳﻮﺯﻥ ﻣﯿﺰﻧﻪ ﺗﻮ ﻟﺜﻪ ﺗﻮﻥ...

عزیزدلم! دلگیر نباش... آدم ها مختلف اند. هرکدام سبک خودشان ر...

میز کوچکی دو نفره با پارچه ی چهارخونه ی قرمز!فکرش را بکن، خو...

کاش هنوز نه سالم بود . سرم روی زانوی مادربزرگ بود که داشت بر...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط