دل تنگیم:)
دل_تنگیم:)
به اندازه اشک هایی که نمی ریختیم
در تخت خواب...
به اندازه ماهی هایی که فکر می کنند دریا بزرگ نیست
باور کنی یا نه
تو مقصر اصلی این روزهایی
اصلا تویی که پنجره را باز نمی کنی
تویی که پیاده ها را فراموش کرده ای
اصلا منم...
که هیچ جا نیستم انگار...
سرم روی شانه هایم درد می کند
سرم روی شانه هایت درد می کند
سرم درد می کند...
این طور نگاه نکن به دلتنگی
من میان شعرهایم زمین گیر شدم
و اصلا نمی ترسم چند پنجره بشمارم
یا به عابرها نزدیک شوم
می بینی
روی تمام حرف هایم ایستاده ام
مثل همین حالا
روی پشت بام.....
به اندازه اشک هایی که نمی ریختیم
در تخت خواب...
به اندازه ماهی هایی که فکر می کنند دریا بزرگ نیست
باور کنی یا نه
تو مقصر اصلی این روزهایی
اصلا تویی که پنجره را باز نمی کنی
تویی که پیاده ها را فراموش کرده ای
اصلا منم...
که هیچ جا نیستم انگار...
سرم روی شانه هایم درد می کند
سرم روی شانه هایت درد می کند
سرم درد می کند...
این طور نگاه نکن به دلتنگی
من میان شعرهایم زمین گیر شدم
و اصلا نمی ترسم چند پنجره بشمارم
یا به عابرها نزدیک شوم
می بینی
روی تمام حرف هایم ایستاده ام
مثل همین حالا
روی پشت بام.....
۱۲.۰k
۲۶ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.