تمام این فاصله ها ،
تمام این فاصلهها ،
تمام ِ این تنهاییها تمام ِ نداشتنهایت ...
ای کاش، خوابی بودند ،
شبیه ِ خواب ِ دم ِ صبح ...!
میآمدی با دستان ِ شبیه اطلسیات ،
بیدارم میکردی میگفتی: جان ِ دلم : صبح شده است ...!
و من به بهانهی رهانیدنم از خواب سخت
در آغوش میکشیدمت ...!
اما حیف ... تو نیستی و من ،
به واقعی ترین شکل ِ ممکن
اسیر کابوس ِ نداشتنات شده ام ...!
تنهایِ ، تنهایِ ، تنها ...!
تمام ِ این تنهاییها تمام ِ نداشتنهایت ...
ای کاش، خوابی بودند ،
شبیه ِ خواب ِ دم ِ صبح ...!
میآمدی با دستان ِ شبیه اطلسیات ،
بیدارم میکردی میگفتی: جان ِ دلم : صبح شده است ...!
و من به بهانهی رهانیدنم از خواب سخت
در آغوش میکشیدمت ...!
اما حیف ... تو نیستی و من ،
به واقعی ترین شکل ِ ممکن
اسیر کابوس ِ نداشتنات شده ام ...!
تنهایِ ، تنهایِ ، تنها ...!
۴۷۰
۰۶ تیر ۱۳۹۶
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.