در پس درهای شیشه ای رویاها

در پس درهای شیشه ای رویاها،
در مرداب بی ته آیینه ها،
هر جا که من گوشه‌ای از خودم را مرده بودم
یک نیلوفر روییده بود!
گویی او لحظه لحظه‌ در تهیِ من می‌ریخت
و من در صدای شکفتن او
لحظه لحظه خودم را می‌مردم...


#سهراب_سپهری

Baran 💙
دیدگاه ها (۵)

#خواستم گلــــــه #کنم از#نامهـــــربانـــی هایت#امـــــــ...

ما #مجازی نیستیم. ما #واقعیت هایی دور #از هم #هستیم که از #ط...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط