در همان لحظه که شمشیر تو بالا می رفت

در همان لحظه که شمشیر تو بالا می رفت
نشنیدی به جنان فاطمه میگفت نزن؟!...
#غلامرضا_سازگار
دیدگاه ها (۱)

در بخشی از کتاب «سلیمانی عزیز» که روایتگر خاطراتی متفاوت و خ...

در حیاط دوم مسجد نبوی نام مبارک امام زمان عجل الله تعالی فرج...

کریستوفر: گوش کن میخوام یه جک بگمیه روز یه مرده داشت توی دری...

تولّدت،شکافتنِ نور بوددر این هزارۀ تاریکی ..." نجوا رستگار "...

شیشه نازک احساس مرا دست نزن !چِندشم می شود از لک انگشت دروغ ...

می دونی قشنگی این زندگی به چیه؟به اینه که وقتی تو سرگرم لحظه...

از دور چه زیبا و قشنگ می آیی شمشیر به دست داریدست پشت سر می ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط