به چشمان تو می نگرم،
به چشمان تو می نگرم،
و سرسبزی دشت ها را به فراموشی می سپارم
تبسم معصومانه ی تو
مرا از نگاه به غنچه ی نو دمیده در صبحگاه ِ بهار،
بی نیاز می سازد!
ستاره ها دیگر ، در تاریکی شب درخششی ندارند
نهال محبت تو،
سر سبز ترین سبزینه ایست که در بوستان عمرم کاشته ام
با اشک دیدگانم جوانه ات راآبیاری می کنم
و با بوسه های گرم مادرانه ، جوانه ی وجودت را قدرت می بخشم
تا شاخ و برگت قوی شود و سایه گستر عمرم شوی
به پروانه ها می گویم: به غنچه های گل سرخ روی آور نشوند
به نسیم خواهم گفت که در او دیگر عطر و مستی دیرینه نیست!
تا گلبرگ بدن تو را در نوازش انگشتانم دارم
به شبنم لطیف صبحگاهی دست نخواهم زد
سحرگاهان نوای مرغان چمن بیدارم نمی کند، تا
صدای گرم و زندگی بخش تو در گوشم طنین می افکند
من با تو ، زندگی را با همه ی آنچه در خاطر داشتم ، معنا می بخشم ...
حالا تو را دارم ، تو را........
و سرسبزی دشت ها را به فراموشی می سپارم
تبسم معصومانه ی تو
مرا از نگاه به غنچه ی نو دمیده در صبحگاه ِ بهار،
بی نیاز می سازد!
ستاره ها دیگر ، در تاریکی شب درخششی ندارند
نهال محبت تو،
سر سبز ترین سبزینه ایست که در بوستان عمرم کاشته ام
با اشک دیدگانم جوانه ات راآبیاری می کنم
و با بوسه های گرم مادرانه ، جوانه ی وجودت را قدرت می بخشم
تا شاخ و برگت قوی شود و سایه گستر عمرم شوی
به پروانه ها می گویم: به غنچه های گل سرخ روی آور نشوند
به نسیم خواهم گفت که در او دیگر عطر و مستی دیرینه نیست!
تا گلبرگ بدن تو را در نوازش انگشتانم دارم
به شبنم لطیف صبحگاهی دست نخواهم زد
سحرگاهان نوای مرغان چمن بیدارم نمی کند، تا
صدای گرم و زندگی بخش تو در گوشم طنین می افکند
من با تو ، زندگی را با همه ی آنچه در خاطر داشتم ، معنا می بخشم ...
حالا تو را دارم ، تو را........
۲.۷k
۱۷ خرداد ۱۳۹۷
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.