زندگی گاهی آدم رو
زندگی گاهی آدم رو
توی شرایطی قرار میدع
کع مغزت قفل میکنه
نمیدونی باید چیکار کنی
انقدر ذهنت خالی میشع کع حتی یه واژع نداری برای حرف زدن برای کمک گرفتن حتی
کع نمیدونی چجوری
خودتو از این باتلاقی کع گیرش افتادی
بکشی بیرون
ذهنت هرچی خالی تر
بشکلافگی ات بیشتر میشع
نه میتونی بخوابی نه میتونی
بشینی نه میتونی نفس بکشی
این کلافگی مثلع موریانع
کع میزنه به دلع چوب و
انقدر میجوتش که چیزی
ازش باقی نمیمونع میفته
به جونت و ذره ذره ات رو میبلعه
و تو وقتی متوجه اش میشی
که دیگه کاری نع از
دست خودت و نه هیچکس
دیگع برات برنمیاد:)
توی شرایطی قرار میدع
کع مغزت قفل میکنه
نمیدونی باید چیکار کنی
انقدر ذهنت خالی میشع کع حتی یه واژع نداری برای حرف زدن برای کمک گرفتن حتی
کع نمیدونی چجوری
خودتو از این باتلاقی کع گیرش افتادی
بکشی بیرون
ذهنت هرچی خالی تر
بشکلافگی ات بیشتر میشع
نه میتونی بخوابی نه میتونی
بشینی نه میتونی نفس بکشی
این کلافگی مثلع موریانع
کع میزنه به دلع چوب و
انقدر میجوتش که چیزی
ازش باقی نمیمونع میفته
به جونت و ذره ذره ات رو میبلعه
و تو وقتی متوجه اش میشی
که دیگه کاری نع از
دست خودت و نه هیچکس
دیگع برات برنمیاد:)
۲۰.۲k
۰۶ دی ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.