ماه من

ماهِ من؛
اکنون در حالتی از خماریم، نه اینجام بر روی زمین، و نه آنجا در آسمانها کنارت. حالتی از بی خویشتنی دارم! گویی هرآن ذره ای از روحم مکیده می‌شود و با گذرِ وقت، این جسم بی جان تر می‌گردد.
جانی برای مقاومتِ بیش از این ندارم؛
ندانم! آشفته حال تر از آنم که فکری کنم در کاری. احتمالاتی هست اما، هر چه که هست لزومی بر فرار نیست...
میمانیم و میبینیم؛ چرا که تقدیر دستِ ما نیست.

- sh
دیدگاه ها (۲)

آخرین نفس ها;

dear myself;

thoughts;

question;

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط