تو کجایی

تو کجایی
تامرا یاد کُنی
من کَمی دلتنگم!
تنگیِ قلبِ من از رفتن توست
تو کجایی
تامرا شاد کُنی
من کَمی غمگینم
غمِ من
حاصلِ فقدان تو و خنده توست
ای که ازرفتن تو غمگینم
خاطراتت زَده آتش به دلم
روزگاری است
که از خاطره هایت مَستم
کاش میشُد
تامرا یاد کنی
دیدگاه ها (۴)

ما که مجبوریم سیزده بدر رو توخونه بگذرونیم امیدوارم ب شماها...

امروزپرکارترین روز سال است برای من ...باید ،گره از تمام سبزه...

چشمِ خود بستم کهدیگر چشمِ مستش ننگرمناگهاندل داد زد:"دیوانه!...

دل ﻣﯽ ﮔﯿـﺮﺩ ﺍﺯ ﻧﺒـﻮﺩﻥ ﻫﺎﯾـﺖﻭ ﺗـﻮ ﺍﻧـﮕـﺎﺭ ﻣﺮﺍ ﯾـﺎﺩﺕ ﻧﯿـﺴﺖﺭﺍﺳﺘ...

سناریولینو : با اصرار زیادت لینو قبول کرد تا با هم به بار بر...

مریم یوسفی نصیری نژاد

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط