روضه سنگینیست

روضه سنگینیـــست...
آهسته بگوییم...
در پی آن حادثهء کوچه و در و دیوار و میخ
این روزها
مــادر از دست حســین میخورد آبــــــــ
دیدگاه ها (۱)

یابن الحسنموکول میکنم گله ی هجر را به بعد،امروز حال مادرتان ...

آنها چفیه داشتند...... من چادر دارمآنان چفیه را خیس می کردند...

فدای نفس نفس هایت یا علی؛آنگاه که دستهایت را بستند و به دارا...

و فاطمیه یک دهه نیست؛ که یک تاریخ است.یک تاریخ پر از درد. یک...

یاد دارمان خاطره خوشدر حال گذر از کوچهتو به من خندیدیمن درآن...

سَمت #دیوار و #دَر آنقَدر هُجوم آوردند... عاقِبَت #پَهلوی آن...

برای #روضه_زهـرا به ما تـوان بدهـیدبه چشم گریه‌کنان #اشک بی ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط