زندگی در سئول p28

زندگی در سئول p28

ات: هی زندگی...باشه حالا نمیخواد خودتو جرر بدی وقت برای این کارها بسیار است
یونا: اخه من دلم میخواد قرار بزاریییی
ات: دقیقا برا چی
یونا: نمیدونم ولی قرار بزار
ات: حتی اگر بخوامم با مین سوک عمراااا
یونا: بدبخت مین سوک مگه چیکارت کردهههه؟؟؟
ات: برای بار هزارم پرسیدی برای بار هزار و یکم میگم ازش خوشمممم نمیاددد
یونا: اسکلی دیگه
ات: تو خوبی
یونا: ات...فانوسا کسی تو زندگیت نیس که دوسش داشته باشی ؟
ات: عومم...فک نکنم
یونا: یکم بیشتر فک کن
ات: حضور ذهن ندارم
یونا: واقعاً هیچ پسری نیس که دوسش داشته باشی ؟
ات: وایسا ببینم...پشمام کسی رو پیدا نکردم
یونا: کمک میخوای ؟
ات: عارع
یونا: عوومم کسی تو ایران هس که دوسش داشته باشی ؟
ات: نو
یونا: ای بابا...تو کره کسی هس
ات: نه
یونا: مطمئنی ؟
ات: نه...چی نه نه منظورم اره بود
یونا: ولی هستاااا
ات: کی ؟
یونا: جناب کوک
ات: ها ؟؟ برو گمشو
یونا: وا چرا کوک که خوبه هم تو اونو دوس داری هم اون تو رو
ات: چییی میگییی
یونا: چیزای خوببب
ات: کوفت
یونا: جدی کوک و دوس نداری ؟
ات: چرا دوسش دارم
یونا: واتتتت
ات: فقط به عنوان یه رفیق
یونا: زهر مار رفیق
ات: چیه خب واقعا همین طوره
یونا: هعی خدای من
ات: واییی تو چرا امروز گیر دادی به اینکه منو با یکی وصلت بدی
یونا: ترشیده میشی بدبخت
ات: اشکال نداره تو که هستی میای منو میگری
یونا: اره بابا جیگر خودم میگیرمت نگران نباش
ات: ههه خاک تو ننگمون
یونا: ارههه

.....