دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم

دوم راهنمایی یه معلم ریاضی داشتیم
تیکه کلامش این بود « خدا رو چه دیدی شاید شد ».
یادم میاد همون سال یکی از بچه ها تصادف کرد و دیگه نتونست راه بره... دیگه مدرسه هم نیومد. فقط یه بار اومد واسه خداحافظی که شبیه مراسم عزاداری بود. همه گریه می کردیم و حالمون خراب بود. گریه مون وقتی شروع شد که گفت به درک که نمی تونم راه برم، فقط از این ناراحتم که نمی تونم بازیگر بشم. آخه عشق سینما بود. سینما پارادیزو رو صد بار دیده بود. سی دی تایتانیک رو اون برای همه ی ما آورده بود. معلم ریاضی مون وقتی حال ما رو دید اون تیکه کلام معروفش رو به اون رفیقمون گفت ...
« خدا رو چه دیدی شاید شد ».
وقتی این رو گفت همه ی ما عصبی شدیم چون بیشتر شبیه یه دلداری مزخرف بود برای کسی که هیچ امیدی برای رسیدن به آرزوش نداره.
امشب تو پیج رفیقم دیدم که برای نقش اول یه فیلم با موضوع معلولیت انتخاب شده و قرارداد بسته... مثل همون روز تو مدرسه گریه م گرفت.
فکر می کنی رسیدن به آرزوت محاله؟!
« خدا رو چه دیدی شاید شد »

دیدگاه ها (۲۵)

من میگم،بذارین آخرش اون بامعرفته شُما باشین ..یعنی اگه طَرف ...

شانزده سالم بود که از "مرضیه" خوشم اومد.چند خونه اونورتر از ...

ارزششو داشته باشیدوقتی یکی هر چند وقت حالتو می پرسهوقتی یکی ...

چهارده ساله که بودم؛عاشق پستچی محل شدم.خیلی تصادفی رفتم در ر...

بعد از خدا نزدیکترین فرد به هرکسی مادرشه...شاید برای همینه ک...

راستی امروز معلم ریاضی مون گریه کرد 😐 پشمام ریخت اخه میدونید...

➺💭🥟│𝗟𝗶𝘃𝗲⃟𖤐هیونجین گفت که حالا همه‌ی اعضا می‌تونن مفهومی «س.....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط