دروغ اجباری پارت 19
دروغ اجباری
پارت 19
صورت چانیول قرمز شد اومد یه مشت بزنه تو صورتم که...
مدیر:اینجا دارین چه غلطی میکنین؟؟؟(میدونم انتظار داشتین رزی بیاد😂)
چانیول سریع دستشو اورد پایین و رفت عقب.
شوگا هنوز کف زمین بود.
پای چانیول رفت روش و افتاد روی شوگا.
شوگا:مبخرپبهلدعل دماغ مدیر تو حلقت داشتم با تختم آشتی میکردممم.
مدیر:دماغ کی تو حلقش؟
شوگا تازه مدیرو دید.
شوگا:یا بنگتن(بیتا:بنگتن که هنوز ساخته نشده شوگا:نمیبینی وضعیتو؟؟؟ بیتا:خیلی خب بابا)ام...منظورم چیز بود...اهااا...دماغ منیره...منیره دختر عممه...
مدیر:من بعدا حساب دوتاتونو میرسم حیف که الان سرم شلوغه.
برگشت سمت شوگا.
مدیر:مخصوصا تو...
بعد رفت.
چانیول:شانس اوردی...
چانیولم رفت.
هوفففف چه خر تو خری شدا.
شوگا به زحمت نشسته بود.
داد زدم
جیمین:هیووووووووونگ
شوگا:سر من داد میزنی؟
وقتی دادم جین هیونگ با کفگیرش بیوفته دنبالت میفهمی.
جیمین:الفرارررر
ادامه دارد...😐
در واقع ندارد
#رزی
اون دوتا رو ول کردم رفتم سراغ تمرینم.
بخاطر این تنبیهه نمیتونم تو کلاسای دیگه شرکت کنم.
#شب
دیگه جون نداشتم...
تو همین روز تموم انرژیمو گرفت.
ساعت 1 شب بود رفت تو اتاق.
همه شروع کردن به سوال پرسیدن که چرا تو کلاسا نبودمو اینا به غیر از چانیول.
بدون توجه به سوالاشون فقط رفتم خودمو انداختم رو تخت و تا دراز کشیدم خوابم برد.
#بیتا
نامجون:وااا این مگه داشته چیکار میکرده خوبه تو هیچ کدوم از کلاسا هم نبودااا که اینجوری خستس.
کوک:واقعا
جیمین:از شوگا هیونگ که بدتر...
شوگا:میخوای بازم بگم جین هیونگ...
جیمین:باشه باشه فهمیدم ببخشید.
لایک+25
کامنت+40
پارت 19
صورت چانیول قرمز شد اومد یه مشت بزنه تو صورتم که...
مدیر:اینجا دارین چه غلطی میکنین؟؟؟(میدونم انتظار داشتین رزی بیاد😂)
چانیول سریع دستشو اورد پایین و رفت عقب.
شوگا هنوز کف زمین بود.
پای چانیول رفت روش و افتاد روی شوگا.
شوگا:مبخرپبهلدعل دماغ مدیر تو حلقت داشتم با تختم آشتی میکردممم.
مدیر:دماغ کی تو حلقش؟
شوگا تازه مدیرو دید.
شوگا:یا بنگتن(بیتا:بنگتن که هنوز ساخته نشده شوگا:نمیبینی وضعیتو؟؟؟ بیتا:خیلی خب بابا)ام...منظورم چیز بود...اهااا...دماغ منیره...منیره دختر عممه...
مدیر:من بعدا حساب دوتاتونو میرسم حیف که الان سرم شلوغه.
برگشت سمت شوگا.
مدیر:مخصوصا تو...
بعد رفت.
چانیول:شانس اوردی...
چانیولم رفت.
هوفففف چه خر تو خری شدا.
شوگا به زحمت نشسته بود.
داد زدم
جیمین:هیووووووووونگ
شوگا:سر من داد میزنی؟
وقتی دادم جین هیونگ با کفگیرش بیوفته دنبالت میفهمی.
جیمین:الفرارررر
ادامه دارد...😐
در واقع ندارد
#رزی
اون دوتا رو ول کردم رفتم سراغ تمرینم.
بخاطر این تنبیهه نمیتونم تو کلاسای دیگه شرکت کنم.
#شب
دیگه جون نداشتم...
تو همین روز تموم انرژیمو گرفت.
ساعت 1 شب بود رفت تو اتاق.
همه شروع کردن به سوال پرسیدن که چرا تو کلاسا نبودمو اینا به غیر از چانیول.
بدون توجه به سوالاشون فقط رفتم خودمو انداختم رو تخت و تا دراز کشیدم خوابم برد.
#بیتا
نامجون:وااا این مگه داشته چیکار میکرده خوبه تو هیچ کدوم از کلاسا هم نبودااا که اینجوری خستس.
کوک:واقعا
جیمین:از شوگا هیونگ که بدتر...
شوگا:میخوای بازم بگم جین هیونگ...
جیمین:باشه باشه فهمیدم ببخشید.
لایک+25
کامنت+40
۱۶.۴k
۰۱ تیر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.