ای نفس صبحدم

ای نفس صبحدم
گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو
در شِکنِ موی دوست

جان بِفِشانم زِشوق
در ره بادصبا
گر برساند به ما
صبح دمی بوی دوست

#امیر_خسرو_دهلوی
دیدگاه ها (۲)

کشش ساحل اگر هست،چرا کوشش موججذبه ی دیدن تو می کشد از هر طرف...

یک‌روز میرسد که‌ در آغوش گیرمتـهرگز بعید نیستـ خدا را چه دید...

عقل می گفت برو عشق به پایان آمد عشق میگفت بمان سوء تفاهم شده...

بار ها گفته ام این شهر #بهار نداردباغ ندارد #بهار_نارنج ندار...

دوست داشتنت وظیفه‌ ام که نبود ، فریضه‌ ام بود ؛ به جا آوردمش...

اندوه تو شد وارد کاشانه‌ام امشبمهمان عزیز آمده در خانه‌ام ام...

#عاشقانه_های_من#عاشقانه_ای_غمگین#دکلمه #دکلمه_های_زیبا#زیبا ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط