رویای بزرگ
رویای بزرگ
#part15
سوار ماشین شدیم و رستا رفت به سمت مجتمع لباسی که با هم واسه خرید لباس میریم
+رستا میخوای لباس بخری؟
-نخیر تو میخوای بخری
+لباس میخوای چیکار
-تو وقتی بری اونور باید لباس درست و حسابی بپوشی و به خودت برسی بعدم مگه تو خودت نگفتی کره ای ها به ظاهر و لباس خیلی اهمیت میدن پس باید لباس های نو و تمیزتو با خودت ببری
+مرسی که انقد به فکری ولی همینجوری که تو خونه گفتم من حوصله ندارم و میخوام استراحت کنم
-بیخود کردی که حوصله نداری اصلا من خودم انتخاب میکنم تو فقط پرو میکنی
پوفی کردم که رستا دستمو گرفت و کشید تو فروشگاه
رستا هی لباس انتخاب میکرد و میداد من پرو کنم
انقد راه رفتیم که نفهمیدیم زمان کی گذشت و شب شد
روبه رستا گفتم:
عزیزم خسته نشدی؟ گشنه نشدی؟
-اخ الان که گفتی گشنم شد بیا بریم یه چی بخوریم
غذا خوردیم و رفتیم خونه
رستا شب خونه ما موند و کلی تا صبح حرف زدیم ...
#part15
سوار ماشین شدیم و رستا رفت به سمت مجتمع لباسی که با هم واسه خرید لباس میریم
+رستا میخوای لباس بخری؟
-نخیر تو میخوای بخری
+لباس میخوای چیکار
-تو وقتی بری اونور باید لباس درست و حسابی بپوشی و به خودت برسی بعدم مگه تو خودت نگفتی کره ای ها به ظاهر و لباس خیلی اهمیت میدن پس باید لباس های نو و تمیزتو با خودت ببری
+مرسی که انقد به فکری ولی همینجوری که تو خونه گفتم من حوصله ندارم و میخوام استراحت کنم
-بیخود کردی که حوصله نداری اصلا من خودم انتخاب میکنم تو فقط پرو میکنی
پوفی کردم که رستا دستمو گرفت و کشید تو فروشگاه
رستا هی لباس انتخاب میکرد و میداد من پرو کنم
انقد راه رفتیم که نفهمیدیم زمان کی گذشت و شب شد
روبه رستا گفتم:
عزیزم خسته نشدی؟ گشنه نشدی؟
-اخ الان که گفتی گشنم شد بیا بریم یه چی بخوریم
غذا خوردیم و رفتیم خونه
رستا شب خونه ما موند و کلی تا صبح حرف زدیم ...
۳.۱k
۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.