ا دختر بهار حسد م برم به تو

اي دختر بهار حسد مي برم به تو

عطر و گل و ترانه و سر مستي ترا

با هر چه طالبي بخدا مي خرم ز تو

بر شاخ نوجوان درختي شكوفه اي

با ناز ميگشود دو چشمان بسته را

ميشست كاكلي به لب آب تقره فام

آن بالهاي نازك زيباي خسته را

خورشيد خنده كرد و ز امواج خنده اش

بر چهر روز روشني دلكشي دويد

موجي سبك خزيد و نسيمي به گوش او

رازي سرود و موج بنرمي از او رميد

خنديد باغبان كه سرانجام شد بهار

ديگر شكوفه كرده درختي كه كاشتم

دختر شنيد و گفت چه حاصل از اين بهار

اي بس بهارها كه بهاري نداشتم

خورشيد تشنه كام در آن سوي آسمان

گويي ميان مجمري از خون نشسته بود

مي رفت روز و خيره در انديشه اي غريب

دختر كنار پنجره محزون نشسته بود
دیدگاه ها (۴۸)

آرزو می کنم در سال جدید زندگی ات بهترین های دنیا را داشته با...

سال جدید زندگی تو از راه می رسد و چالش های جدیدی سر راه تو ق...

دختر كنار پنجره تنها نشست و گفتنه آرامشت را به چشمی وابسته ک...

امیدوارم که روز تولدت سرشار از لحظات خوش باشد و همیشه جشن تو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط