دریایی عشق پارت ۴
دریایی عشق پارت ۴
ویو کوک
بعد از شام با رزی تا ۴ صبح فیلم دیدیم و کلی خوراکی خوردیم خیلی باهاش بهم خوش میگذره و حس آرامش بهم دست میده و پیش اون حالم بهتره
دیگه خلاصه من لباسم رو در آوردم و کنار رزی خوابیدم ... ساعت ۸ صبح بود رزی خواب بود پاشدم و رفتم سرویس و کار های لازم رو کردم و لباس پوشیدم و رفتم خونهی مخفی مافیامون چون جلسه بود و من رئیس اون جلسه بودم باید در اونجا حضور داشتم
پرش زمانی به تمام شدن جلسه
خوب این جلسه همین جا تموم میشه و سوهو گروگان گرفته میشه نکته سوهو دشمن مافیایی تهیونگ هست.
داشتم به سمت خونه میرفتم که رزی زنگ زد صداش بد بود و نمی شنیدم ولی فهمیدم که گفت بیا خونه سرعتم رو زیاد کردم و نگران بودم و رسیدم خونه رزی چاقو خورده بود اشک از چشام جاری شده بود رزی رو به نزدیک ترین بیمارستان رسوندم و بستریش کردم
ویو رزی
وقتی که بهم چاقو خورد فقط به تهیونگ زنگ زدم وسیاهی (بعد از عمل رزی ) صدای کسی رو می شنیدم که میگفت
_ رزی عشقم پاشو چشم هاتو باز کن
+من کجام اینجا کجاس
_چشاش رو باز کرد خانوم دکتر ....رزی چشم هاشو بازکرده
بعد هم گفتم
+تهیونگ من دیدم کی منو
_ چی میدونی بگو کی بود
+موهاش مشکی بود پوست سفیدی داشت ویه لبخند خبیث که گفت
(علامت اون مرده=)
=به تهیونگ بگو مواظبت باشه.بعد دیگه هیچی نشنیدم و به تو زنگ زدم وبعد هم بیهوش شدم
_ سوهو ی عوضی میشناسمش بیببببببببببببب
+ حالا اعصبانی نشو بیبی
_بیبی من من گفتی عشقم اره
+ بله به شما گفتم
بیا پایین
بازم بیااااا
میرم مدرسه تا برگردم لایک ها بره بالا
ویو کوک
بعد از شام با رزی تا ۴ صبح فیلم دیدیم و کلی خوراکی خوردیم خیلی باهاش بهم خوش میگذره و حس آرامش بهم دست میده و پیش اون حالم بهتره
دیگه خلاصه من لباسم رو در آوردم و کنار رزی خوابیدم ... ساعت ۸ صبح بود رزی خواب بود پاشدم و رفتم سرویس و کار های لازم رو کردم و لباس پوشیدم و رفتم خونهی مخفی مافیامون چون جلسه بود و من رئیس اون جلسه بودم باید در اونجا حضور داشتم
پرش زمانی به تمام شدن جلسه
خوب این جلسه همین جا تموم میشه و سوهو گروگان گرفته میشه نکته سوهو دشمن مافیایی تهیونگ هست.
داشتم به سمت خونه میرفتم که رزی زنگ زد صداش بد بود و نمی شنیدم ولی فهمیدم که گفت بیا خونه سرعتم رو زیاد کردم و نگران بودم و رسیدم خونه رزی چاقو خورده بود اشک از چشام جاری شده بود رزی رو به نزدیک ترین بیمارستان رسوندم و بستریش کردم
ویو رزی
وقتی که بهم چاقو خورد فقط به تهیونگ زنگ زدم وسیاهی (بعد از عمل رزی ) صدای کسی رو می شنیدم که میگفت
_ رزی عشقم پاشو چشم هاتو باز کن
+من کجام اینجا کجاس
_چشاش رو باز کرد خانوم دکتر ....رزی چشم هاشو بازکرده
بعد هم گفتم
+تهیونگ من دیدم کی منو
_ چی میدونی بگو کی بود
+موهاش مشکی بود پوست سفیدی داشت ویه لبخند خبیث که گفت
(علامت اون مرده=)
=به تهیونگ بگو مواظبت باشه.بعد دیگه هیچی نشنیدم و به تو زنگ زدم وبعد هم بیهوش شدم
_ سوهو ی عوضی میشناسمش بیببببببببببببب
+ حالا اعصبانی نشو بیبی
_بیبی من من گفتی عشقم اره
+ بله به شما گفتم
بیا پایین
بازم بیااااا
میرم مدرسه تا برگردم لایک ها بره بالا
۲.۰k
۲۶ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.