امیلی: جرعت یا حقیقت
امیلی: جرعت یا حقیقت
لیلی: جرعت
امیلی: خب ای بطری برات
جنیور: فک نمیکنی یه شیشه زیادیه
سوزومه: نه بابا درصدش کمه بعدشم شیشه پرنیست نصف
لیلی: اوکی
لیلی همه شیشرو سر کشید و محکم رو میز کوبید
لیلی: خب ادامه بدید(مست)
ری: اوه لیلی نمیدونستم انقد ظرفیتت اکمه
لیلی: خفشو ادامه بده(مست)
~چند ساعت بعد~
لیلی از حال رفته بود سوزومه همی کمی ازون نداشت دیگه بازی تموم شده بود
ری: مادیگه برین فردا هم باید بریم دبیرستان من این دوتارو میبرم تو هم سوزی رو ببر اتاقش
جنیور: اوکی خدافظ
سوزومه: هوییی عوضی دوستای منو کجا میبری (مست)
جنیور: بیا بریم....... اتاقت کجاست؟
سوزومه: نمیخوام میخوام یکم دیگه بخورم (مست)
جنیور سوزومه براید استایل بغل کرد
جنیور: اتاقت کودومه
سوزومه: میخوام تو اتاق تو بخوابم(مست)
جنیور: نمیشه که
سوزومه: چرا نشه بعد از عمری یه برادر جذاب پیدا کردم اصلا میخوام تا صبح به فیس جذابت نگاه کنم (مست)
جنیور: فک کنم ایم اتاقت
درو باز کرد دید اتاقش جنیور سوزومه رو روی تخت گذاشت و ملافه رو کشید روش داشت میرفت که سوزومه دستشو گرفت
سوزومه:........
لیلی: جرعت
امیلی: خب ای بطری برات
جنیور: فک نمیکنی یه شیشه زیادیه
سوزومه: نه بابا درصدش کمه بعدشم شیشه پرنیست نصف
لیلی: اوکی
لیلی همه شیشرو سر کشید و محکم رو میز کوبید
لیلی: خب ادامه بدید(مست)
ری: اوه لیلی نمیدونستم انقد ظرفیتت اکمه
لیلی: خفشو ادامه بده(مست)
~چند ساعت بعد~
لیلی از حال رفته بود سوزومه همی کمی ازون نداشت دیگه بازی تموم شده بود
ری: مادیگه برین فردا هم باید بریم دبیرستان من این دوتارو میبرم تو هم سوزی رو ببر اتاقش
جنیور: اوکی خدافظ
سوزومه: هوییی عوضی دوستای منو کجا میبری (مست)
جنیور: بیا بریم....... اتاقت کجاست؟
سوزومه: نمیخوام میخوام یکم دیگه بخورم (مست)
جنیور سوزومه براید استایل بغل کرد
جنیور: اتاقت کودومه
سوزومه: میخوام تو اتاق تو بخوابم(مست)
جنیور: نمیشه که
سوزومه: چرا نشه بعد از عمری یه برادر جذاب پیدا کردم اصلا میخوام تا صبح به فیس جذابت نگاه کنم (مست)
جنیور: فک کنم ایم اتاقت
درو باز کرد دید اتاقش جنیور سوزومه رو روی تخت گذاشت و ملافه رو کشید روش داشت میرفت که سوزومه دستشو گرفت
سوزومه:........
۶۳
۲۶ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.