نارم باش این پاییز

ڪنارم باش ، این پاییز ،
ڪنارم باش ، می ترسم ...
خزان را دوست دارم من ، ولی بی تو ؛
خیابان ، ڪوچه ها ، این شهر ، این پاییز ؛
تو را بدجور ڪم دارد !
بدونِ تو ؛
گلوے آسمان ها ؛ درد می بارد ،
صداے خش خشِ این برگ ها بی تو ؛
صداے نابهنجاریست باور ڪن ؛
به بانگِ مرگ می مانَد !
اگر باشی ،
اگر همراهِ من باشی ؛
خزان زیباترین فصل است ، می دانم ...
ڪنارت ، چاے می چسبد ؛
به وقتِ شامگاهان ، در هواے سرد و بارانی ...
ڪنارت ڪوچه ها زیبا ،
درختان ، آسمان ، گنجشک ها زیبا ،
ڪنارت بازهم دیوانه ے باران و پاییزم .
ڪنارم باش ماهِ من ،
ڪه با تو چاے می چسبد ،
ڪه با تو عاشقی ڪردن ، دویدن ، شهر در پاییز را دیدن ؛
ڪه با تو ڪافه گردے ، شعر خواندن ، مبتلا بودن ؛
در این پاییز ، می چسبد ،
عجب پاییز ، می چسبد !
ڪنارِ تو ؛
خزان زیباترین فصل است ، می دانی ؟!
دیدگاه ها (۱)

تو مثل خنده ے گل ، مثل خواب پروانهتو مثل آن چه ڪه نا گفتنی ا...

آبان ، ماهِ خوبِ من ، تمام نشو !تویی که مفهومِ حقیقیِ پاییزی...

آسمان درست حدس زده بود ما دیگر آدم نبودیم ،،تنها دو تڪه ابر...

بی مقدمه مرا "عشقم"صدا کن!اگر بدانی دنیا ، با این بی مقدمه ه...

تو ذهنم تصویر بوسه هآتو رو صورتم نقآشی میکنم

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط