یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها
یوسف، ای گمشده در بی سر وسامانی ها
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است،تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره ی یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست ،ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه میهمانی ها
"پیرهن چاک وغزل خوان و صراحی در دست"
خوش به حال تو ونیمه شب زندانی ها
خواب دیدم که زلیخایم وعاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟
این چه شمعی است که عالم همه پروانه ی اوست؟
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟
یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
این غزل خوانی ها، معرکه گردانی ها
سر بازار شلوغ است،تو تنها ماندی
همه جمع اند، چه شهری، چه بیابانی ها
چیزی از سوره ی یوسف به عزیزی نرسید
بس که در حق تو کردند مسلمانی ها
همه در دست ،ترنجی و از این می رنجی
که به نام تو گرفتند چه میهمانی ها
"پیرهن چاک وغزل خوان و صراحی در دست"
خوش به حال تو ونیمه شب زندانی ها
خواب دیدم که زلیخایم وعاشق شده ام
ای که تعبیر تو پایان پریشانی ها
عشق را عاقبت کار پشیمانی نیست
این چه عشقی است که آورده پشیمانی ها؟
این چه شمعی است که عالم همه پروانه ی اوست؟
این چه پروانه که کرده است پر افشانی ها؟
یوسف گمشده! دنباله این قصه کجاست؟
بشنو از نی که غریب اند نیستانی ها
بوی پیراهن خونین کسی می آید
این خبر را برسانید به کنعانی ها
۱.۲k
۲۹ اسفند ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.