برایش نوشتم

برایش نوشتم:
" زیر نور این آباژور
در ازدحام این قرص خواب های لعنتی
جایی در وسعت سرد این تختخواب؛
شب بخیر هایت گم شده است "
برایم نوشت:
" بخواب، عادت به هیچ چیز صلاح نیست "

و این منطقی ترین لالاییِ نیمه شب های من شد.
دیدگاه ها (۱)

دنیای ما ادمها دنیای کوچیکیهپر از تنهایی و خاطرهپر از لبخند ...

یڪ نفر نیست بے من بودن را بہ یادت بیاورد گوش غرورت را بپیچان...

رفته ای و بعد تو این کار هر روز من استباور اینکه نباشی کار آ...

۵

﴿ برده ﴾۱۵. part شب سرد باران تند تیزی که می‌بارید همه جا رو...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط