گرگ ومیش پارت

گرگ ومیش پارت5

ویو ات

با پدرم غذا خوردیم و بعدش رفتم توی اتاق مسواک زدم و کمی درس خوندم دوباره یاد اون پسر افتادم کمی فکر کردم اما دیگه خوابم گرفته بود رفتم روی تخت خوابیدم .

صبح شدو از خواب بیدار شدم کار های لازم کردم رفتم سوار ماشین شدم و رفتم دانشگاه وارد کلاس شدم و چند ساعت بعد زنگ استراحت خورد (همون زنگ تفریح خودمون) رفتیم توی کافه جک هانا زین ..( بچه من علامتشون رو فراموش کرم برای همین اسمشون مینویسم🤦)
هانا: ات میدونی قراره ببرنمون جزیره لاپوش
جک: آره قراره ببرنمون دل تو دلم نیست قراره شنا کنیم 🏊
زین:یا موج سواری🏄
هانا بشینید بابا بزار باد بیاد
+باشه بچه ها میام به شرط اینکه انقدر نگید لاپوش‌
همه خندیدن
+رفتم میوه و سبزیجات بردارم (بچها نمی‌دونم میدونید یا نه ولی توی دانشگاه ها غذا مجانی میدن بجز غذا چیزایی مثل میوه و چیز های دیگههم میدن ..) پسره آمد کنارم سیب از دستم افتاد اما اون بایه حرکت به بالا اوردش
+این حرکاتت داره دیوانم می‌کنه
_نگا امید وارم سر اون موضوع اون روز ناراحت نشده باشی ( گفته بود که ما نباید دوست باشیم) نه اینکه نخوام باهات دوست باشم منظورم اینکه اگه تو باهوش باشی با من دوست نمیشی
+بیا فکر کنیم من عقل ندارم راستی اسمت چیه
_جیمین
+جیمین؟ اسم قشنگیه راستی شما به جزیره نمایین
_نه
+چرا
_اخه یکم شلوغه از جاهای شلوغ خوشم نمیاد
+اها
رفتم خونه
فلش بک روز بعد
بردنمون جزیره
همه بودن بچها شنا می کردن من نگاشون میکردم که...

بچها بنظرتون خوب شده؟ بهم بگین
لایک یادتون نره ❤️
دیدگاه ها (۰)

گرگ ومیش پارت ۶جیکوب با چند تا با دوستاش امد جلوم( بچها جیکو...

گرگ ومیش پارت۷سردی بدن،قدرت،سرعت،میل نداشتن به غذا (همه رو ب...

گرگ ومیش ۴هنوز توی بیمارستان بودم متوجه صدایی از پشت در شدم ...

گرگ ومیش پارت۳زنگ آخر خوردو همه ی بچه ها داشتن میرفتن بابام ...

روانی منP54

نام فیک:عشق مخفیPart: 19ویو ات*اون دختره کیه؟ *دوست دخترشه؟*...

مآفیآی قرمز من

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط