لحظه هایی هست... توی زندگی که..
لحظه هایی هست... توی زندگی که..
دیگه حتی یک قدم هم نمیتونی برداری..
زندگی شده باتلاق تنهایی...
یه نگاه به دوروبرت میکنی...یک نگاه به پیش رو..
یک نگاه به پشت سر...
اون لحظه است که دوست داری کسانیکه
یه عمربه وجودشون دلت خوش بود... دستت بگیرن
و آهسته آهسته ...از باتلاق تنهایی نجاتت بدن...
ولی افسوس....
در این مرداب.. سکوتی تلخ است
وصدایی جزء ...
صدای فرورفتن آرام آرام در باتلاق تنهایی نیست.
نه!!...
سکوت کن...
خاموش باش...
صدا نزن کسی را...
شاید... صدایت به دلشان خوش نیاید...
آرام باش...چشمهایت را ببند ...
تا کمتر دنیا و بی وفایی هایش...
ناملایمتی اش به چشمت آیند... شاید اینجا آخر راه است
.
.
آرام سکوت کن ...
دیگه حتی یک قدم هم نمیتونی برداری..
زندگی شده باتلاق تنهایی...
یه نگاه به دوروبرت میکنی...یک نگاه به پیش رو..
یک نگاه به پشت سر...
اون لحظه است که دوست داری کسانیکه
یه عمربه وجودشون دلت خوش بود... دستت بگیرن
و آهسته آهسته ...از باتلاق تنهایی نجاتت بدن...
ولی افسوس....
در این مرداب.. سکوتی تلخ است
وصدایی جزء ...
صدای فرورفتن آرام آرام در باتلاق تنهایی نیست.
نه!!...
سکوت کن...
خاموش باش...
صدا نزن کسی را...
شاید... صدایت به دلشان خوش نیاید...
آرام باش...چشمهایت را ببند ...
تا کمتر دنیا و بی وفایی هایش...
ناملایمتی اش به چشمت آیند... شاید اینجا آخر راه است
.
.
آرام سکوت کن ...
۸۵۷
۱۳ اردیبهشت ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.