ملکه شکلاتی پارت 15
ملکه شکلاتی پارت 15
اسلاید دوم ا/ت
ویو ا/ت
باورم نمیشه یعنی این اتاق بزرگ لباس مال منه
میا: ا/ت عزیزم بیا بشین اینجا
ا/ت: باشه
رفتم و نشستم بعد از اینکه چند تا لباس عروس دیدیم بلاخره از یکی شون خوشم اومد خیلی قشنگه خیلی دوستش دادم بعد هم میا گفت که لباس رو بپوشم و امتحانش کنم
منم رفتم و پوشیدمش تو اینه به خودم نگاه کردم خیلی بهم میومد خیلی خوشگل بود
میا: ا/ت چیشد پوشیدی
از پشت پرده اومدم بیرون
میا. واییییییییی خیلی خوب شدی خیلی بهت میاد
ا/ت. اره منم دوستش دارم
میا . خیلی خب برو درش بیار مدل مو و کفش و چیزهای دیگه هم انتخاب کنی
ا/ت. باشههههههه
بعد ار عوض کردن لباس رفتم کنار میا نشستم و کفش ها رو نگاه میکردیم بعد از انتخاب کفش
البوم مدل مو رو نگاه کردم و بعد هم تاج و جواهرات
نزدیک های ظهر بود
میا. ا/ت بیا بریم ناهار بخوریم الان همه منتظر ما هستن
ا/ت. یعنی من با شما ناهار میخورم
میا. معلومه تو به زودی خانوم این خونه میشی بایدم با ما غذا بخوری
از دیدن جونگکوک میترسیدم اخه از وقتی که اومدم اینجا یه قیافه ی خوب ازش ندیدم
میا. ا/ت چیکار میکنی بیا دیگه
ا/ت. اومدم
رفتیم طبقه ی پایین و به سمت میز غذاخوری رفتیم
و بله اقا بودن اون دوتا دوست هاش هم بودن
دوتا صندلی کنار جونگکوک خالی بود میخواستم سری برم و روی اون یکی بشینم که میا پیش دستی کرد و رفت و روش نشست
وای الان مجبورم کنار جونگکوک بشینم
رفتم و نشستم
میا. خب ا/ت این جیمین و این هم تهیونگ هستش اینا دوست های جونگکوک هستن
جیمین . سلام از دیدنت خوشحاالم
تهیونگ. سلا منم از دیدنت خوشحالم
ا/ت. منم همینطور:)
جونگکوک. بهتره دیگه شروع کنیم
اینقد بم و ترسناک بود که خوشکم زد
ادامه دارد
حمایت
اسلاید دوم ا/ت
ویو ا/ت
باورم نمیشه یعنی این اتاق بزرگ لباس مال منه
میا: ا/ت عزیزم بیا بشین اینجا
ا/ت: باشه
رفتم و نشستم بعد از اینکه چند تا لباس عروس دیدیم بلاخره از یکی شون خوشم اومد خیلی قشنگه خیلی دوستش دادم بعد هم میا گفت که لباس رو بپوشم و امتحانش کنم
منم رفتم و پوشیدمش تو اینه به خودم نگاه کردم خیلی بهم میومد خیلی خوشگل بود
میا: ا/ت چیشد پوشیدی
از پشت پرده اومدم بیرون
میا. واییییییییی خیلی خوب شدی خیلی بهت میاد
ا/ت. اره منم دوستش دارم
میا . خیلی خب برو درش بیار مدل مو و کفش و چیزهای دیگه هم انتخاب کنی
ا/ت. باشههههههه
بعد ار عوض کردن لباس رفتم کنار میا نشستم و کفش ها رو نگاه میکردیم بعد از انتخاب کفش
البوم مدل مو رو نگاه کردم و بعد هم تاج و جواهرات
نزدیک های ظهر بود
میا. ا/ت بیا بریم ناهار بخوریم الان همه منتظر ما هستن
ا/ت. یعنی من با شما ناهار میخورم
میا. معلومه تو به زودی خانوم این خونه میشی بایدم با ما غذا بخوری
از دیدن جونگکوک میترسیدم اخه از وقتی که اومدم اینجا یه قیافه ی خوب ازش ندیدم
میا. ا/ت چیکار میکنی بیا دیگه
ا/ت. اومدم
رفتیم طبقه ی پایین و به سمت میز غذاخوری رفتیم
و بله اقا بودن اون دوتا دوست هاش هم بودن
دوتا صندلی کنار جونگکوک خالی بود میخواستم سری برم و روی اون یکی بشینم که میا پیش دستی کرد و رفت و روش نشست
وای الان مجبورم کنار جونگکوک بشینم
رفتم و نشستم
میا. خب ا/ت این جیمین و این هم تهیونگ هستش اینا دوست های جونگکوک هستن
جیمین . سلام از دیدنت خوشحاالم
تهیونگ. سلا منم از دیدنت خوشحالم
ا/ت. منم همینطور:)
جونگکوک. بهتره دیگه شروع کنیم
اینقد بم و ترسناک بود که خوشکم زد
ادامه دارد
حمایت
۷.۶k
۱۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.