.
.
•#کاظمین . بغداد•
.
* زَهری اُفتاده بجانم که نمانَد اثرم** دست و پا میزنم و نیست کنارم پدرم*جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نریخت*خواهری نیست مَرا لَختِه ببیند جِگرم *زَهر در آب نمود و آب را زَهرَم کرد*روزه بودَم من و اِفطار به دِل زَد شَررَم *می کِشَم سینه و دِل را به زَمین میخَندد*فَرقی انگار ندارد که چه آید بِسَرَم*آب آوَرد زَنی ، یادِ هِلال اُفتادم *کَربَلا آن به آن میگُذَرَد از نَظَرَم*خاکِ این حُجره کُجا و تَهِ گودال کُجا*به تَنَم نِیزِه نَخُورده است وجُدانیست سَرَم*پِدَرَم بود ، مَرا بِینِ عَبا می پیچید*گرچِه پاشیده زِهم نیست تَنَم دورو بَرَم*
.
سعید خرازی
•#کاظمین . بغداد•
.
* زَهری اُفتاده بجانم که نمانَد اثرم** دست و پا میزنم و نیست کنارم پدرم*جِگرم پاره شُد، اَمّا به دِلِ تَشت نریخت*خواهری نیست مَرا لَختِه ببیند جِگرم *زَهر در آب نمود و آب را زَهرَم کرد*روزه بودَم من و اِفطار به دِل زَد شَررَم *می کِشَم سینه و دِل را به زَمین میخَندد*فَرقی انگار ندارد که چه آید بِسَرَم*آب آوَرد زَنی ، یادِ هِلال اُفتادم *کَربَلا آن به آن میگُذَرَد از نَظَرَم*خاکِ این حُجره کُجا و تَهِ گودال کُجا*به تَنَم نِیزِه نَخُورده است وجُدانیست سَرَم*پِدَرَم بود ، مَرا بِینِ عَبا می پیچید*گرچِه پاشیده زِهم نیست تَنَم دورو بَرَم*
.
سعید خرازی
۴۴۸
۱۱ شهریور ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.