در نور پاک صبح

در نور پاک صبح
اندام من ، ز خواب گران می شود تهی
در دستهای من
گویی توان گمشده یی یافت می شود
از قلب من که دشت بزرگیست
دشتی برای زیستن باغ های مهر
اینک گیاه دوستی جاودانه ای
سر می کشد ز نور توان بخش آفتاب
آوند این گیاه پر از خون آشتی است

من این گیاه را
تا بارور شود
با نوگیاه دوستی دستهای تو
پیوند می زنم

#فرخ_تمیمی

@foroogh_shamloo
دیدگاه ها (۲)

‏همیشه گلوله از سرب نیست‏گاه لبخندی‌ست آلوده به تحقیر‏بی‌آنک...

سلام وقتتون بخیر دوستان عزیز ویسگون. نایب الزیارت همه شم...

همان روز مبادایی که می‌گویند، امروز است.و پاکیها و نیکیها به...

بیا با هم قراری بگذاریممن چای دم می‌کنمو انتظار را می فرستم ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط