جیمین فیک زندگی ادامه پارت ۱۸#
ویو ات
اومد نزدیکم و دستاشو دور کمرم حلقه کرد و ل.ب هاشو گذاشت رو ل.بم . مک میزد و گاهی با زبونش لبم رو خیس میکرد . میتونستم اب دهنش روحس کنم رو لبم .منم همراهیش کردم چون شاید این اخرین بوسمون باشه .
ویو جیمین
بعد از بوسیدنش لب هام رو جدا کردم . چشمام هنوز بسته بود و صورتم هنوز نزدیک صورتش بود که صدای خنده هاش رو شنیدم .
جیمین : بیبی به چی میخندی
ات :عزیزم برو خودت رو تو اینه نگاه کن
کنجکاو شدم و چشمام رو باز کردم و رفتم سمت اینه . با چیزی که دیدم خودم خندم گرفت .رد رژ لب ات رو لبام بود و قرمز شده بود .
ات : جیمین برو لبتو بشور تا دیر نشده
جیمین : باشه زود بر میگردم
اومد نزدیکم و دستاشو دور کمرم حلقه کرد و ل.ب هاشو گذاشت رو ل.بم . مک میزد و گاهی با زبونش لبم رو خیس میکرد . میتونستم اب دهنش روحس کنم رو لبم .منم همراهیش کردم چون شاید این اخرین بوسمون باشه .
ویو جیمین
بعد از بوسیدنش لب هام رو جدا کردم . چشمام هنوز بسته بود و صورتم هنوز نزدیک صورتش بود که صدای خنده هاش رو شنیدم .
جیمین : بیبی به چی میخندی
ات :عزیزم برو خودت رو تو اینه نگاه کن
کنجکاو شدم و چشمام رو باز کردم و رفتم سمت اینه . با چیزی که دیدم خودم خندم گرفت .رد رژ لب ات رو لبام بود و قرمز شده بود .
ات : جیمین برو لبتو بشور تا دیر نشده
جیمین : باشه زود بر میگردم
- ۹.۶k
- ۱۳ مهر ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط