من خشکیدهام

من خشکیده‌ام
من نگاه می‌کنم
من درد می‌کشم
من نفس می‌زنم
من فریاد برمی‌آورم :
چشمانِ تو شب‌چراغِ سیاهِ من بود
مرثیه‌ی دردناکِ من بود چشمانِ تو
مرثیه‌ی دردناک و
وحشتِ تدفینِ زنده‌به‌گوری
که منم من

#احمد_شاملو
دیدگاه ها (۱)

عاشقت هستم بمان،تنهانروانصاف نیستبر لبم آخر توانِ ...

ملال ابرها و آسمان بسته و اتاق سردتمام روزهای ماه رافسرده می...

سبزه ها در بهار می رقصند،من در کنار تو به آرامش می رسمو آنجا...

شاگرد انتقالی پارت ۶۴

برو بمیربمیر بمیر بمیر بمیر بمیر تو لیاقت شونو نداری! فقط ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط