واقعه ی مرگ تو تمام وجود مرا از هم پاشید

واقعه ی مرگ تو ، تمام وجود مرا از هم پاشید .
تمام وجود جز قلبم را
قلبی که تو ساختی ، قلبی که توهنوز می سازی ، قلبی که تو هنوز با دست های گم گشته ات به آن شکل می دهی ، و با صدای گم گشته ات آن را آرام می کنی، با خنده گم گشته ات روشن می سازی .
دوستت دارم ، چیزی جز این جمله نمی توانم بنویسم ، چیزی جز این جمله برای نوشتن نمی یابم ، تو نوشتن آن را به من آموختی ...
دوستت دارم ، این پر رمز ترین کلام است ...

فراتر از بودن و موتسارت و باران / کریستین بوبن
ترجمه : نگار صدقی
صفحات ۹ و ۱۰
دیدگاه ها (۲)

گنجشک بی گذرنامهشکلِ «کاترین دونوو» می‌خندی...«مونالیزا» می‌...

دلم می خواست کسی باشدکه مرا بلد باشد ...بلد بودن ، مهم تر از...

همیشه های مشامم شمیم زلف تو دارد ...تو با منی و نیازی به بوی...

چقدر من دیدنت را دوست دارم در خواب در غروب در همیشه ی هر جا ...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

آن قدر دوستت دارم ...که یادم نمی آید از کجا شروع شد...داستان...

عشق ( درد بی پایان)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط