بورا وقتی که سالش بود تومار مغزی داشته و خودش و خانوادش
بورا وقتی که 11سالش بود تومار مغزی داشته و خودش و خانوادش نمیدونن اون موقع کلاس پنجم ابتدایی بود( اینارو خودش برام تعریف کرد) سالم میره مدرسه و چشمش فلج میشه 2 روز به همون شکل میگذره تا اینکه میرن چشم پزشکی دکتر بهشون میگه مال چشمش نیس مال سرشه MRI بده از سرش اینا میرن تهران و 30تا متخصص مغز و اعصاب میرن 28تا دکتر برای جراحی ردش میکنن میگن چون تو جمجمه کنار شاهرگ مغز هس خطر ناکنه ریسکش بالاس جراحی نمیکنیم یکی بهشون میگه ایران جواب نمیده برو المان پیش پرفسور سمیعی تا اون عمل کنه 2تا دکتر از اون 30 نفر حاضر به جراحی میکنن یکی میگه اگه عملش کنم از سرش بر میدارم اما یه چشمش برای همیشه بسته میشه خانواده اش قبول نمیکنن نامید تو خیابون ونک تهران میگردن میرن پیش دکتری به اسم دکتر میری اون میگه شاگردی دارم الان خودش استاده 4ماه از امریکا برگشته اگه اون جراحی کرد که کرد نکرد دس بهش نزنین رفتن پیش اون دکتر اسم دکترش هم مهدی زینعلی زاده هس که از طریق بینی جراحیش کرد حتی هنوز جای جراحیش هس اون از ساعت 7صبح رفت اتاق عمل 5 بعد از ظهر اومد الان بعد از چن سال بورا یه تیکه از جمجمه رو نداره چون تومار همون موقع یه تیکه از جمجمه شو خورد
9ماه بعد چشماشو جراحی کرد اب و خون از چشمش میومد همه جا عینک افتابی باید میزد اینم از گذشته دوستم بورا شاید بگی نباید این کار رو میکردم میخوام اینو به کسی نشون بدم که بورا رو ناراحت کرده این دختر سختی های خودشو کشیده دیگه تمومش کن هرکی که هستی
9ماه بعد چشماشو جراحی کرد اب و خون از چشمش میومد همه جا عینک افتابی باید میزد اینم از گذشته دوستم بورا شاید بگی نباید این کار رو میکردم میخوام اینو به کسی نشون بدم که بورا رو ناراحت کرده این دختر سختی های خودشو کشیده دیگه تمومش کن هرکی که هستی
- ۳۲.۹k
- ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۸۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط