ته ته دل هممون اون گوشه کناراش

تهِ تهِ دلِ هممون، اون گوشه کناراش،
یه غمی نشسته که جز خودمون، هیشکی ازش خبر نداره
یه چیزیه مثلِ خوره که کل وجودمون رو میمَکه..
شب که میشه؛ بیخ گلومون رو میگیره و آنقدر فشار میده تا به مرزِ خفگی میرسونه اما نمیکُشه...!
غمی که باید، تک و تنها به دوش کشید‌‌..
غمی که هیچ جوره باهات راه نمیاد..
غمی که به مرز خفگی میکشونه اما نمیکُشه...!
#شادی_کاف #عاشقانه
دیدگاه ها (۱)

وفادار تو بودم تا نفس بوددریغا همنشینت خار و خس بود...دلم را...

دوستت دارم هایت را بگو ...تو اگر نیازِ گفتن نداریمنسخت محتا...

‏آغوش توتنها پرتگاه امن زمین استبه مرز دست هایت که می رسمحوا...

در آبی ترین حالتِ این آسمان گم شده ام ...در پاییز ترین حالتِ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط