دفترچه خاطرات

៸៸ دفترچه خاطرات 🌥ᵎᵎ ʿʿ ⋆

៸៸ ✦ بکهیون که با دوستش برای خوردن ناهار رفته بود کاملا اتفاقی سر از همون رستورانی درآورد که سهون و دوستش رفته بودن تا ناهار بخورن ˏ୭̥.🍜
دیدگاه ها (۰)

سهونا ما منتظرت میمونیم تا وقتی که برگردی و طبق قول و قراری ...

"من سپر اری هام هستم.‌هر چقدر می خواید به من فحش بدید ولی به...

اکسو در رتبه 4 گروه‌های برتر پسر در چارت ملون قرار داره.🎉🔥اک...

همچنان ایموجی خنده-یجوری مرغ میخورن منم دلم مرغ سوخاری خواست...

دختر به هردو نگاه کرد، دلش نمیومد دل هیچکدوم رو‌ بشکنه اما ی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط