از من نگیری نور چشمان نجیبت را

از من نگیری نور چشمان نجیبت را
دستان گرم و خنده های دل فریبت را

همواره روی شانه ام در خلوت شب ها
بگذار کوه غصه های ناشکیبت را

دستی به دور گردنم انداز و با بوسه
دائم بچین از روی لبهایم تو سیبت را

مانند مریم پاکی و روح مسیحایی
من عاشقی که می کشد رنج صلیبت را

وقتی که موهایت به ساز باد می رقصد
مست و پریشان می کند قلب حبیبت را

تجویز درد عاشقی را خوب می دانی
گاهی مداوا کن تو هم درد طبیبت را

از دوری ات بیزارم ای رویای هر روزم
بشکن حصار غربت و بغض غریبت را 💜
دیدگاه ها (۰)

شورای همکاری خلیج فارس اول تشکیل شده بود برای همکاری تجاری و...

نیایش شبانگاهی خدایا...اکنون که آسمان، جامه‌ی کبود خود را گس...

البته آقای زیدآبادی سرنوشت تزار روس بعد از گلوله باران حرم ا...

پزشکیان خطاب به مسئول استقبال‌کننده چینی در فرودگاه تیانجین:...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط