نبرد ظریف با جان کری

️نبرد ظریف با جان کری!

نخستین کری تیغ خود برکشید
شبیه پلنگی به اسبش پرید

بزد نعره ای اسب خود کرد هی
به سان عقابی رهش کرد طی

مقابل به اسبش نشسته ظریف
همان صاحب خنده های شریف

چو دیدش کری، نعره زد از دهان
که از نعره اش تیره شد آسمان

ظریف جوان سخت آشفته شد
و بردش یکی دست در جیب خود

در آورد خودکاری و داد زد
بگیرش که آمد کری جان بد

و خودکار او خورد فرق سرش
که از شدت آن دَر آمد دَرش

سر جان کری مدتی گیج خورد
بیفتاد از اسب و انگار مرد

برفتش به سویش محمد جواد
دلش پر غرور و لبش شادِ شاد

پیاده شد از اسب و پیشش نشست
و دیدش هنوزم کری زنده هست

چو زور کری جان به او نارسید
فقط چاره ی کار خود صلح دید

بشد جان کری چون ز جایش بلند
بگفت ای ظریفم مجنگ و بخند

تو خودکار تیز از چه افراشتی
بیا بعد این تا کنیم آشتی

ظریف جوان حرف او چون شنید
به قدری که خندید اشکش چکید

بگفت ای کری جانِ شیرین من
تو با این سخن برده ای دین من

ظریف جوان سر به گفتار جان
بداد و قبولش شد از استخوان

به بوسیدن هم نهادند ســـــر
گرفتنـــــد هر دو میان کمـــــر

چو روحانی این قصه ها را شنید
بزد آفـــــتابی ز پشت کلید
دیدگاه ها (۱)

طعنه حسام الدین آشنا مشاور روحانی به فائزه هاشمی______

یک هواپیمای اسقاطی که در تبریز به رستوران تبدیل شده است.

میترسیم اگر ایندفعه فایزه رو بگیرنش بره پیش منافقین پس فردا ...

‌پست سریال هاشمی :خدا حفظ کند خاندان دامت برکاته را … هر وقت...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط