فتح خون
نيم قرني بيش از حجه الوداع نگذشته است و هستند هنوز ده ها تن از صحابه اي كه در غدير خم دست علي را در دست پيامبر خدا ديده اند و سخن او را شنيده، كه : من كنت مولاه فهذا علي مولاه...
اما چشمه ها كور شده اند و آينه ها را غبار گرفته است. بادهاي مسموم نهال ها را شكسته اند و شكوفه ها را فروريخته اند و آتش صا عقه را در همه وسعت بيشه زار گسترده اند.آفتاب، محجوب ابر هاي سياه است و آن دود سنگيني كه آسمان را از چشم زمين پوشانده ... و دشت،جولانگاه گرگ هاي گرسنه اي است كه رمه را بي چوپان يافته اند.
عجب تمثيلي است اين كه علي مولود كعبه است...يعني باطن قبله را در امام پيدا كن ! اما ظاهر گرايان از كعبه نيز تنها سنگ هايش را مي پرستند.تماميت دين به امامت است، اما امام تنها مانده وفرزندان اميه از كرسي خلافت انسان كامل تختي براي پادشاهي خود ساخته اند.
نيم قرن بيش از حجه الوداع و شهادت آخرين رسول خدا نگذشته،آتش جاهليت كه در زيرخاكستر ظواهر پنهان مانده بود بار ديگر زبانه كشيد و جنات بهشتي لا اله الا الله را در خود سوزاند.
جسم بي روح جمعه و جماعت همه آن چيزي بود كه از حقيقت دين بر جاي مانده بود،اگر چه امام جماعت اين مساجد (وليد)، برادر مادري خليفه سوم باشد كه از جانب وي حاكم كوفه بود؛ بامدادان مست به مسجد رود و نماز صبح را سه ركعت بخواند و سپس به مردم بگويد :“ اگر مي خواهيد ركعتي چند نيز بر آن بيفزايم!“ ... اما عدالت كه باطن شريعت است و زمين و زمان بدان پا بر خاست،گوشة انزوا گرفته باشد. نه عجب در شهر كوران خورشيد را دشنام دهند و تاريكي را پرستش كنند!
#فتح_خون
#شهید_آوینی
اما چشمه ها كور شده اند و آينه ها را غبار گرفته است. بادهاي مسموم نهال ها را شكسته اند و شكوفه ها را فروريخته اند و آتش صا عقه را در همه وسعت بيشه زار گسترده اند.آفتاب، محجوب ابر هاي سياه است و آن دود سنگيني كه آسمان را از چشم زمين پوشانده ... و دشت،جولانگاه گرگ هاي گرسنه اي است كه رمه را بي چوپان يافته اند.
عجب تمثيلي است اين كه علي مولود كعبه است...يعني باطن قبله را در امام پيدا كن ! اما ظاهر گرايان از كعبه نيز تنها سنگ هايش را مي پرستند.تماميت دين به امامت است، اما امام تنها مانده وفرزندان اميه از كرسي خلافت انسان كامل تختي براي پادشاهي خود ساخته اند.
نيم قرن بيش از حجه الوداع و شهادت آخرين رسول خدا نگذشته،آتش جاهليت كه در زيرخاكستر ظواهر پنهان مانده بود بار ديگر زبانه كشيد و جنات بهشتي لا اله الا الله را در خود سوزاند.
جسم بي روح جمعه و جماعت همه آن چيزي بود كه از حقيقت دين بر جاي مانده بود،اگر چه امام جماعت اين مساجد (وليد)، برادر مادري خليفه سوم باشد كه از جانب وي حاكم كوفه بود؛ بامدادان مست به مسجد رود و نماز صبح را سه ركعت بخواند و سپس به مردم بگويد :“ اگر مي خواهيد ركعتي چند نيز بر آن بيفزايم!“ ... اما عدالت كه باطن شريعت است و زمين و زمان بدان پا بر خاست،گوشة انزوا گرفته باشد. نه عجب در شهر كوران خورشيد را دشنام دهند و تاريكي را پرستش كنند!
#فتح_خون
#شهید_آوینی
۱.۳k
۳۰ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.