هی شعر نگو

هی شعر نگو !
لفظ نیا ...
حرف نزن ، مَرد...
گاهی بغلم کن،
بغلم کن، بغلم کن...
دیدگاه ها (۳)

گفتی"بیا..." گفتم "کجا؟"گفتی "میان قلب ما"گفتی"نرو..." گفتم...

مائیم که بی هیچ سر انجام خوشیم ! ...

از همان جا که رسد دردهمان جاست دوا ...

ترسناک ترین قسمت زندگی اونجاستکه میبینی داری از تنهایی لذت م...

بغلم کن، بغلم کن که حرف زدن کافی نیست..دستم را بگیر که گاهِ ...

گاهی دلم هیچ چیز نمی خواهدجز گپ ریز ریز با مادرمهی من حرف بز...

شروع میشه باز یه روز تازهسیاهی شب رنگ میبازه*********اما تار...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط