بازگشت عشق

پارت دوم

ا/ش نگاهی به کیریشیما کرد مشخص بود که تازه از خواب بیدار شده.
ا/ش: ببخشید کیریشیما ولی جواب منفیه.
کیریشیما سرش را پایین آورد و گفت: اشکالی نداره. ولی امید وارم بالاخره جوابمو بگیرم.😔😢

آروم از ا/ش خداحافظی کرد و رفت سمت کلاسش.
در باز بود و صدای بچه ها قابل شنیدن بود که با هم حرف میزدن. کیریشیما پشت در ایستاد و به در نگاه کرد و آهی کشید. می خواست در رو باز کنه که ا/ش دستش را روی شونه های کیریشیما گذاشت و آروم گفت: اگه به کمک نیاز داشتی من همیشه هستم. بهت قول میدم که روزی این جواب منفی مثبت بشه! حالا بیا بریم سر کلاس.😊

کیریشیما لبخندی برای پنهان کردن غم هاش زد و در رو باز کرد.
برای یک لحظه همه ساکت شدن.
کیریشیما سعی می کرد خودش رو پر انرژی نشان بده ولی نمی تونست،هنوز فکر میکرد که زندگی کردن بدون ا/ت ارزش نداره(کیریشیما عزیزم ببین من با تو هیچ مشکلی ندارم ولی اگه همین توری افسرده باشی مجبورم پارت بعدی جنازه ا/ت رو بهت نشون بدم)همه بچه ها دورش جمع شدن.
اوراراکا: کیریشیما کون امید وارم ا/ت چان برگرده.

کیریشیما: من هم همین طور.

میدوریا: واقعاً برای اینکه دوباره جواب منفی گرفتی ناراحت شدم.

کیریشیما سرش رو پایین انداخت.
ا/ش اومد داخل کلاس و بی حال گفت: جواب منفی من به شما ربطی نداره. حالا زود بشینین سر جاهاتون.

خب تموم شد ببخشید دیر شد.