استخوان هایم

استخوان هایم

به سیم کشی افتاده اند

دیگر الـ ـکـل و سیــگار هم ارضـ ـایم نمی کند

قلبم را با سنجاق قفلی به لباسم آویزان کردم

تا بدانی دیگرجایی ندارد!
دیدگاه ها (۱)

"بنام مادر"پـا به پـای غـم من پیـر شـد و حـرف نـزد...!!!داغ ...

بہ سلامتــــے گریـــــہ هاے یواشکــــےبغضــــے کہ وسط یہ مهم...

سلامتــــــــی ↑♚عِــــــــشْقمَ♚↑ ♨هِهههه♨ ...

نخورده می ، چه داند شراب یعنی چه / ندیده آب چه داند سراب یعن...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط