ماه امید
#سخنرانی ۲۱۷
#ماه_امید ۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم
در تهران عارفی بود به نام شیخ رجبعلی خیاط که
کتابی داره به اسم کیمیای محبت
اونجا نقل شده که روزی تو حیاط خونه شیخ نشسته بودیم
رئیس یک اداره دولتی هم بود؛ بعد رو کرد به شیخ و گف پام خیلی وقته درد میکنه😖
هر کاری کردم خوب نشده؛ شیخ حمدی براش خوند و بعد گف
این درد بخاطر اون بالا بردن صدایی هس که سر منشی ات در فلان روز زدی☹️
ببینید رفقا اعمال ما مثل پژواک صدا در کوه هس که به خودمون برمیگرده
قران هم می فرماید
👈 ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها
هر چه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی
#ماه_امید ۱۱
بسم الله الرحمن الرحیم
در تهران عارفی بود به نام شیخ رجبعلی خیاط که
کتابی داره به اسم کیمیای محبت
اونجا نقل شده که روزی تو حیاط خونه شیخ نشسته بودیم
رئیس یک اداره دولتی هم بود؛ بعد رو کرد به شیخ و گف پام خیلی وقته درد میکنه😖
هر کاری کردم خوب نشده؛ شیخ حمدی براش خوند و بعد گف
این درد بخاطر اون بالا بردن صدایی هس که سر منشی ات در فلان روز زدی☹️
ببینید رفقا اعمال ما مثل پژواک صدا در کوه هس که به خودمون برمیگرده
قران هم می فرماید
👈 ان احسنتم احسنتم لانفسکم و ان اساتم فلها
هر چه کنی به خود کنی
گر همه نیک و بد کنی
۳.۳k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.